دست دلم میرسد آخر...
جهت مشاهده ی تصویر در اندازه اصلی ، اینجا کلیک کنید
نیاز به «امام» ، یک نیاز فطری و درونی است.
نیازی که خدا در وجود ما نهاده...مانند تشنگی.که یک نیاز است.
و خدای حکیم ما برای هر نیازی پاسخی قرار داده .برای تشنگی ، «آب» و برای هر نیازی ، جوابی...
اما احساس عطش و نیاز به «امام» چه ؟! جوابش چیست؟! «آب حیات» کجاست؟!...
از طریق عمل است.از طریق وصل شدن است.از طریق شبیه شدن و سنخیت پیدا کردن است.شبیه شدن به امام...
و اما عطش...برای رفع اش چه کنیم؟! ارتباط دلی...
بهترین شکل آن چیست؟!
چگونه ارتباط دلی بگیرم با این امام؟! با این امامان؟!
«زیـــــارت»...
بهترین راه است...
تشنه شو ، بدنبال آب بگرد...
و برو ...
برو که سقاخانه ی امام رضا (ع) منتظر توست...
آری ! امام رضـــــ( ع )ـــــا... همه شان نور اند ، اما چه کنیم که آهوی دل ما بیشتر سمت بستان هشتم ، می خرامد...
و امیر بستان هشتم ، آماده ی ضمانت سیراب کردن توست...
اصلاً این امام آمده برای سیراب کردن تو...برای تو...
سقاییِ دل ها و جان های انسان ها و سیراب نمودن آنها ، کار امام است.
پس هروقت تشنگی فشار آورد به جانت ، هر وقت عطش امان ات را برید ، برو به سمت دریای بیکران حـــــــرم...
برو و برسان...برسان دست دلت را ...
السلام علیک یا شمس الشموس