تو برنده ی این نزاعی ، اگر بخواهی...
* طرح از خودم نیست *
منعکس شده در:
برای من و تو که اسم مان را «انسان» نهاده اند ، سعادتی است و شقاوتی... خیری و شری.خوبی ای و بدی ای...
و این ماییم و این قدرتی به نام اختیار و این میدان...این ماییم و این میدان و البته نه تنها.تنها نیستیم در این عرصه.به تعبیری دو بال در سمت راست داریم و دو بال در چپ.دو بال برای پرواز و دوبال برای به بند کشیده شدن و پرواز نکردن.دوبال سعادت و دو بال شقاوت.گویی از یک طرف به آسمان کشیده می شوی و از یک طرف از زمین چنگ به دامان ات زده می شود.از یک طرف آغوش باز میکند برایت آسمان و از طرف دیگر پر و بالت را زنجیر میکند زمین.
این چهار بال را طور دیگری نیز میتوان دسته بندی کرد.دو بال از درون و دو بال از بیرون.دو عامل از وجود خود انسان ، یکی برای سعادت و یکی برای شقاوت و دو عامل هم از بیرون و "بر" وجود انسان و باز هم یکی برای سعادت و یکی برای شقاوت.
«عقل» و «امام» ، «نفس» و «شیطان» ، چهار بال همراه من و تو هستند ، چه بخواهیم ، چه نخواهیم.
«عقل» و «امام» برای سعادت و «نفس» و «شیطان» بِراه شقاوت.«عقل» و «نفس» از درون و «امام» و «شیطان» در بیرون.و غوغایی است میان این ها.دعوایی است میان تو با خودت ، عقل ات با نفس ات.امام ات و شیطان ات.و این تویی و قدرتی بنام «اختیار»...
به هر طرف که میل پیدا کنی ، به هر طرف که توجه کنی ، آن طرف تو را با خود خواهد برد ، آسمان یا زمین ... سعادت یا شقاوت...
اگر سیاهی گناه وجدمان را با تیرگی خود می آراید بخاطر بی توجهی به عقل مان و در غربت بودن امام مان است.اگر در گیر و بند زشتی ها از پرواز باز مانده ایم بخاطر میدان دادن به نفس و هم سفر شدن با ابلیس در میدان های زندگی است.
و اگر رنگ و بوی زیبای خدا گرفتیم و آسمانی شدیم بخاطر توجه به پیغمبر درونی و امام بیرونی است.
و اما قسمت شیرین ماجرا...
مسئله ؛ یک فرصت استثنایی است.یک موقعیت خاص و یک شرایط ویژه در این نزاع.در این دعوای پرهیاهوی این چهار بال...
موقعیتی خاص بنام «رمضــــــــــان»...
آری رمضان! ماهی که در آن ، یکی از این چهار مبارز از میدان به در می شود.آن هم از جبهه ی بدی ها.آری شیطان در بند کشیده میشود.دیگر خبری از تقلا و دست و پا زدن های او نیست برای شقاوت من و تو.بال شیطان در زنجیر است.و این چنین است اگر در این ماه کمتر حتی فکر به گناه هم میکنی ، و به این دلیل است که راحت تر است برایت نخوردن و ندیدن و نرفتن و...
وسوسه گر از میدان به در شده ، یکی از چهار مبارز خانه نشین شده...
شیطان نیست ، آری واقعاً نیست ، الحمدلله ، اما عامل دیگر شقاوت ، بال دیگر مانع سعادت که هست ، «نفس» هست و مثل همیشه فعال.با این تفاوت که یار غار او ، وسوسه کننده ی او ، «شیطان» در میدان نیست و فرصت استثنایی همین است...
فرصتی طلایی برای اینکه به قول معروف نفس سرکش را تنها گیر آورده و در غیاب یار همراهش ، ابلیس ، او را از سرکشی انداخته و رامش کنی.فرصتی ناب برای غلبه ی خیر ات بر شرّ ات ، موقعیتی بکر برای پرواز...
فرصتی یک ماهه برای تقویت رابطه با «امام» و بهره گرفتن هرچه بیشتر از «عقل» برای مصافی جانانه با «نفس».
مصاف و نزاعی سخت حساس تا در نهایت آن نفس هم همچون شیطان به بند کشیده شود و تو بمانی و دو بال برای پرواز.پرواز و پرواز و پرواز...دیگر مزاحمی نداری.مزاحمان ات به بند کشیده شده اند.پس بال بزن و اوج بگیر... تو برنده ی این نزاعی ، اگر بخواهی...
آری این است «رمضان»...
رمضان ماه تعبد عاقلانه است.رمضان ماه تفکر و تدبر است در خدا ، در نشانه های خدا ، در آیات خدا ، در قرآن خدا...
و از همه مهم تر رمضان ماه ارتباط است ، با خدا ، با ولیّ خدا ، با «امام»...
"یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا..." ( آیه 200 آل عمران)
و رابطوا و رابطوا و رابطوا ... و رابطه گیرید با امام و رابطه بگیرید با امام و رابطه بگیرید...
.................................................................................................................................................................
پ.ن 1: بالم اگر بدرد پریدن نمی خورد ، یک سایبان که می شود از آن درست کرد...
میلاد کریم بی حرم اهل بیت (ع) مبارک باد بر همه تان...
پ.ن 2 :شب های قدر نزدیک اند.شب های قدر یه جورایی فینال این ماراتون و این دعوای سرنوشت ساز ماست.توی این شب ها باید ضربه آخر و تیر خلاص رو زد به نفس سرکش.عامل محرک و بهترین راه هم در این نزاع ارتباط گرفتن با «امام» هست.گریه های شب قدرمون رو «مهدوی» کنیم...زیباست...
پ.ن 3 :اول "التماس دعای فرج" و بعد " التماس دعا برای همه منتظران فرج" ایضاً منِ روسیاه...