لذتِ «نه»...
عجیب لذتی است لذتِ «نه»...
لذتِ نرفتن با وجود توان رفتن ، لذت نگفتن با وجود توانایی گفتن ، لذت نخوردن با وجود میل به خوردن ، لذت ندیدن با وجود چشم هایی برای دیدن.لذت «نه» گفتن با وجود داشتن قدرت برای بلی گفتن...
لذتِ «نه»...
عجیب لذتی است لذتِ «نه»...
لذتِ نرفتن با وجود توان رفتن ، لذت نگفتن با وجود توانایی گفتن ، لذت نخوردن با وجود میل به خوردن ، لذت ندیدن با وجود چشم هایی برای دیدن.لذت «نه» گفتن با وجود داشتن قدرت برای بلی گفتن...
برای بعضی فرقی نیست بین "زنده بودن" و "زندگی کردن".«زندگی» را همان نفس کشیدن ترجمه می کنند و به همین که زنده اند راضی اند.اما برای کسی که بخواهد از این نفس کشیدن و "زنده بودنش" برای "زندگی کردن" بهره بگیرد و فراتر از سایر مخلوقات خدا رفتار کند ، مهم است که زندگی چیست؟از کجاست؟برای چیست؟به کجا خواهد رفت؟اصلاً هدف از بودنش چیست؟
برای کسی که نخواهد شبیه سایر موجودات فقط بخورد و کار کند و بخوابد و یا به تعبیری کار کند که بتواند بخورد و بخورد که بتواند کار کند ، سؤال است که سوای از این روزمرگی ها ، فراتر از این عادت ها ، کارش چیست ، بارش چیست و در یک کلام ، «وظیفه» اش چیست ؟!