ما می گوییم «امام» خامنه ای ...
جهت مشاهده ی تصویر در اندازه ی اصلی ، اینجا کلیک کنید
مقاله ی " ما می گوییم «امام» خامنه ای " در ادامه ی مطلب
(حتماً ادامه ی مطلب را بخوانید)
سایت سید علی
و وبلاگ هایی از همسنگران عزیز...
«اثر برگزیده بخش تحلیل و یادداشت مسابقه وبلاگ نویسی سایت سید علی» (لینک)
الگو و مدلی که از سوی خداوند متعال برای نظام اجتماعی مردم در قالب دین اسلام و توسط پیامبر این دین ارائه شده است ، مدلِ «امام» و «امّت» است. شخصی از سوی خدا تعیین شده و مسئولیت «امامت» جامعه اسلامی و راهبری مادی و معنوی امت اسلامی را بر عهده می گیرد.
اوج ترقی این مدل اسلام اینجاست که در این مدل مرزها اعتقادی ترسیم شده اند نه جغرافیایی. یعنی برای تمام امت اسلام یک «امام» در نظر گرفته می شود و این امام رهبری تمام کسانی را که در دایره اعتقادی اسلام قرار میگیرند ، بر عهده می گیرد.در واقع رهبری ها محدود به یک منطقه جغرافیایی و یک شهر و یک دیار خاص نمی شود ، بلکه معطوف به انسان هایی میشود که بخاطر اعتقاداتشان در دامنه «امّت» اسلامی قرار گرفته اند و تعالیم الهی دین اسلام را پذیرفته اند. هر کس در داخل این مرز اعتقادی قرار گرفت ، جزو امت است.
از آنجایی که مبنا و اصول تشکیل این امت ، یعنی همان دین، از سوی خدا تعیین و مشخص گردیده ، «امام» این امت هم از سوی خداوند حکیم تعیین شده است.امامانی که اگرچه بجز اولینِ آنها ، حضرت امیر (ع) ، هیچیک فرصت تشکیل حکومت و اجرا و نمایش این الگوی الهی در متن جامعه را پیدا نکردند ، اما به هیچ وجه خدشه ای به «امامت» آنها وارد نشده و هریک از آنها در عصر خویش امام ِ امّت خویش بوده اند.
ویژگی خاص و تفاوت اساسی دوره امامت آخرین امام ، حضرت حجت بن الحسن العسکری ، با سایر ائمه ، بحث غیبت و عدم ظهور امام در بین امت است.طبیعتاً بنا بر اراده الهی در یک چنین شرایطی امکان تشکیل حکومت اسلامی و نمایش این الگوی الهی توسط این امام امکان پذیر نیست تا زمانیکه پس از برقراری شرایط لازم و تحقق وعده الهی ، ظهور حضرت اتفاق افتاده و شاهد برپایی حکومت عدل جهانی و دولت کریمه حضرت بوده و مدل امام و امت را در سطحی وسیع و به گستره تمام هستی شاهد باشیم.
اما در دوره حاضر ، دوره غیبت ، بنا بر منویات قرآن کریم و تعالیم معصومین (ع) وظیفه خطیر تشکیل حکومت اسلامی برعهده ی فقیهی با تقوا قرار داده میشود. در واقع فقیهی که تحت شرایطی موفق به برقراری حکومت اسلامی شود ، مقام امامتِ امت را بر عهده گرفته است. در دوره غیبت صغری فقهایی در هر دوره جانشینی امام معصوم را بر عهده داشته اند اما هیچ یک موفق به برقراری حکومت اسلامی نشدند تا اینکه شصت اُمینِ آنها یعنی حضرت آیت الله خمینی موفق به پیوند دو اصل مهم امام و امّت شد و با تشکیل حکومت اسلامی این الگوی الهی را به مرحله اجرا درآورد و به «امامِ امّت» بدل شد و شد ؛ «امام خمینی»
البته امامتی نه در شأن امامتِ امام معصوم بلکه در ایفای وظایف او. همانطور که خود ایشان در این باره می فرمایند: « وقتی می گوییم ولایتی را که رسول اکرم (ص) و ائمه (ع) داشتند بعد از غیبت ، فقیه عادل دارد ، برای کسی این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه (ع) و رسول اکرم است.زیرا اینجا صحبت از مقام نیست ، بلکه صحبت از وظیفه است.»
دوره حدوداً ده ساله ی امامتِ امام خمینی (ره) ، دوره بسیار موفقی در اجرای این الگوی اسلامی و معرفی آن به جهان ، علی الخصوص به مسلمانان جهان بود که از این اصل مهمِ «امامت» فاصله گرفته و با آن غریبه بودند.
اجرای سیستمی به نام «ولایت فقیه» و معرفی فقیهی عادل بعنوانِ «امام» ، به جهان ، گام بزرگی در معرفی تئوری اسلام در زمینه نظام اجتماعی و مدل حکومتی بود که علی رغم جلوگیری ها و کارشکنی های آگاهانه ی دشمنان این تئوری ، جهانی شد و جهان امروز ، این فقیه بزرگ و این عالم ربانی و این عارف وارسته را بعنوان «امام خمینی» می شناسد. امری که خیلی تلاش شد که اتفاق نیفتد. یکی از مسئولین آن دوران نقل میکند که :
"ده سال هر کاری کردیم، یک رسانهی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد! همه میگفتند «آیتالله خمینی». سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانههای شما نمیگویند امام خمینی؟». خندهای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیفاش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمهی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم «امام»، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص میشود. چون کلمهی «امام» قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم «رهبر»، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار میدهیم. کلمهی «رهبر» به نفع ما و کلمهی «امام» به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان میگوییم «آیتالله»، اما «امام» یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور میشود امام امت اسلامی که مسلمانهای دنیا را دور خودش جمع بکند!». با این صراحت این را به من گفت. یک رسانهی غربی یا شرقی را پیدا نمیکنید که گفته باشد «امام خمینی». آن موقع ما امتحان کردیم رسانههای غربی آیا میپذیرند ما یک آگهی بدهیم به نام «امام خمینی»؟ میخواستیم 60،000 مارک بدهیم که یک آگهی چاپ کنند، قبول نکردند! "
اما با همه این تلاش ها جهان اسلام ، امام خمینی را شناخت. اما نکته مهم و بحث اصلی ما در این مقاله بحث جانشین حضرت امام خمینی (ره) و امامت او بر امت اسلام است. امامی که او هم با همان شرایط انتخاب شده و امامتِ امت را بر عهده گرفته است اما متأسفانه حتی از سوی خودی ها و امت هم ، «امام» خطاب نمی شود. عواملی دست به دست هم داد که این اتفاق بیفتد و بعد از امام خمینی (ره) اصول و مدل های اصیل اسلامی جای خود را به الگوهای وارداتی و غیر اسلامی بدهد. الگوی اسلامی «امام» تبدیل بشود به «رهبر» و به تبع آن «امّت» تبدیل بشود به «ملّت». لفظ اسلامی « امام خامنـــــه ای » تبدیل بشود به «مقام معظم رهبری» ، «رهبر انقلاب اسلامی » و ...
اما دلیل این گذار اشتباه چه بود ؟ دلیل سعی در متروک ماندن بحث «امامتِ امت» چه بود؟ مگر این قانون اساسی مان نیست که در اصل پنجمش دم از امامت میزند و می گوید : «در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه)، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامتِ امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهدهدار آن میگردد.» ؟؟؟ چرا این اصل اساسی قانون اساسی باید نادیده گرفته شود؟چه کسی مقصر است؟
شاید آن خطیب نماز جمعه ای که در اولین نماز جمعه ی بعد از رحلت حضرت امام خمینی (ره) جهت تکریم ایشان گفته بود: «ما نمیخواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشین ایشان "امام" بگوییم» ، مقصر باشد. یا آن شخصی که برای اولین بار از لفظ « امام خامنه ای » استفاده کرد و بعدها چهره واقعی خود را نشان داد و کارنامه نامناسب او در کنار این شعار « امام خامنه ای » اش باعث شد این لفظ دیگر توسط دیگران استفاده نشود ، هم در این قضیه مقصر باشد.از تقصیر مسئولین و اطرافیان حضرت « امام خامنه ای » و رسانه ها ، علی الخصوص صدا و سیما ، هم نمی شود چشم پوشی کرد اما از نظر نگارنده ، قصور اصلی از سوی «امّتِ امام» صورت گرفته است.این امت بوده که می بایست از این میراث با ارزش و سرمایه حیاتی خویش یعنی اصل اصیل «امامت» دفاع و پاسداری میکرده و اجازه مهجور ماندن این اصل را نمی داده است. آیا این درست است که برخی از رسانه های کشورهای عربی و مسلمان و رهبران مذهبی و سیاسی آنها ، ایشان را « امام خامنه ای » بخوانند و ما همچنان «مقام رهبری» را «معظم» بداریم؟
اینجاست که واقعاً باید از مظلومیت ایشان سخن گفت. همانطور سید حسن نصرالله در سخنان خود در همایش «نوآوری و اجتهاد از دیدگاه آیتالله خامنهای» اعلام کرد:
«ما خود را در برابر شخصیت بزرگ و استثنایی از این حیث ملاحظه میکنیم و میبینیم که بسیاری در این امت هستند که از این شخصیت والا آگاهی و شناختی جز اندک ندارند و به همین دلیل است که بهجرأت میتوانیم بگوییم که ایشان میان امت اسلام و حتی در ایران چقدر مظلوم هستند؛ حتی ایشان در مهمترین بعد شخصیتیشان که همان بعد سیاسی و رهبری است هنوز شناخته شده نیستند، چون شخصیتی است که دشمنان از یک سو آن را محاصره کردهاند و از سوی دیگر دوستان آنگونه که باید حق این شخصیت را ادا نمیکنند.»
البته صحبت های رانده شده بخاطر این است که به خودمان بیاییم و مسئولیت خطیر خود را در عصر حاضر شناخته و برای ادای آن کمر همت ببندیم. واضح است که دشمنانی،چه از داخل و چه خارجی قصد داشته و دارند که جلوی تابش نور ولایت بگیرند و این امام عزیز را در حد رهبر یک کشور و یک چهره صرفاً مذهبی نشان دهند اما کور خوانده اند. (یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَفِرُونَ). امروز رهبران مسلمان احزاب و جریان های ناب اسلامی ، امامِ خویش را یافته اند و عالمانه لفظ «امام» را برای مولایمان استفاده می کنند.امروز بزرگ مردی چون سید حسن نصرالله خود را سرباز امام خامنه ای می داند
امروز بیداری مردم مسلمان منطقه وامدار امامت امام ما و ایستادگی امت ماست.امروز انقلابیون اسلام گوش به رهنمون های مدبرانه امام امت دارند و خطبه های عربی ایشان راهگشای فعالیت های انقلابی شان است.
امروز جوانان مسلمان از سراسر جهان عاشقانه نوای لبیک یا خامنه ای سر می دهند.
امروز نه تنها ملت ها ، که سران بسیاری از کشورهای اسلامی هم گوش به فرمان ولی امر مسلمین جهان هستند.
امروز به خوبی می توانیم صدای خود را به گوش جهانیان برسانیم.
امروز مقامات بلندپایه عرصه بین الملل ایشان را "رهبر نه فقط ایران بلکه رهبر جهان اسلام" خطاب می کنند.
اما امروز و در یک چنین شرایطی وظیفه ما چیست؟ ما که خود را جزو امت اسلامی میدانیم و دایه دار پیروی و سربازی این امام بزرگوار هستیم ، تکلیفی سنگین بر گردن داریم. امروز دنیا نیازمند آشنا شدن با اصل امامت است. امروز مردم دنیا و نه فقط مسلمانان ، به دنبال بیداری اند و به دنبال نفی ظلم و به دنبال عدالت اند. به میدان آمده اند و برای رسیدن به اهدافشان جان هم می دهند و فقط در این عرصه به یک جلودار نیاز دارند. به یک راهبر ، به یک «امام». و این وظیفه ی ماست که طعم شیرین «امامت» را به آنها بچشانیم.
معرفی حضرت خامنه ای (مدظله) بعنوان امام امت و تبیین الگوی امام و امت در دنیای امروز گامی بسیار ارزشمند در راستای زمینه سازی و فراخواندن انسان ها به سوی امام حق و منجی کل و انسان کامل ، حضرت حجت (عج) است.
درواقع هدف ما فراخواندن به «اصل امامت» است. معرفی و تکریم امام خامنه ای بعنوان جانشین امام معصوم ، دعوت به خود امام معصوم است. در واقع باید سیستم و الگوی حکومتی ولی خدا ، حضرت حجت (عج) ، به جهانیان معرفی شود و این مسئله جز از طریق توجه و اشاعه بحث امامت حضرت امام خامنه ای(مدظله) ممکن نیست.از روایات مربوط به ظهور اینگونه استنباط می شود که پس از ظهور حضرت و اجرای منویات خویش ، جهانیان با این اصول از قبل آشنا بوده اند و این مدل را قبلاً تجربه کرده بودند.
آیا انتظار داریم که کسانی غیر از ما این وظیفه مهم را به گردن بگیرند؟آیا ما که خود مطیع رهبر و پیرو ایشان میدانیم ، نباید به این مسئله اهتمام بورزیم؟
امید است امت حزب الله خود دست به کار شده و اقدام به این فرهنگ سازی مهم نموده و مخصوصاً در فضای مجازی و از طریق انتشار مطالبی از این دست ، گامی بلند در راستای یاری حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) و جانشین بر حق ایشان حضرت امام خامنه ای (مد ظله) بردارند.
در پایان حرف آخر خود را که در اول زده بودیم ، تکرار می کنیم:
«مقام معظم رهبری» ، «رهبر انقلاب اسلامی» و ... الفاظ زیبایی اند اما
ما می گوییم :
« امام خامنـــــــه ای »
تفاوت مرجع تقلید و ولیّ فقیه
پرسشی که در اینجا ممکن است به ذهن خطور کند این است که بین تعیین «مرجع تقلید» و تعیین «ولیّ فقیه» چه تفاوتی وجود دارد که باعث میشود ما در مورد آنها به دو صورت عمل کنیم؟
منتظر نظرات شما عزیز می باشم