جهت مشاهده تصویر در اندازه اصلی ، اینجا کلیک کنید

می گویند یا دیده نمیشوی ، یا دیده میشوی و شناخته نه...

در هر حال فرقی به حال چشمان من نمیکند.در هر حال مشکل از چشم است.از چشم من.از من...

عاشقانت وقتی با چشمانشان در ناله و ندبه برای تو می بارند ، از چشمانشان برایت میخوانند ؛

"عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لا تُرَى"

می گویند سخت است برای چشمانمان که همه را ببیند، همه را بشنود ، همه را بخواهد و تورا نبیند و نخواهد و...

سخت است...

دل سوخته ها این چنین می گویند از چشمانشان...

حال و روز چشمانشان اینگونه است...

اما چشم من حرف دیگری دارد.این شب جمعه ای صادقانه چشم در چشمت شده چشمم تا دردش را بگوید...

حرفش این است ، حرفم این است ؛ که سختش است ، سختم است ...

از "ندیدن"...

اما جنس این سختی من فرق می کند...

چشم من از بس "ندیده" تو را و "دیده" غیر تو را ، دیگر سختش است تو را ببیند.دیگر سختش است که به سمت تو بگرداند خود را...

غرق در "دیدن" غیر تو شده است.غرق در غیر تو شده ام ...و دیگر سخت است برایم...

زل زده ام در "غیر تو" ، خیره شده ام.مهم نیست در چه ، مهم این است که در "غیر تو"...

این خیرگی و این خیره سری ام بلایی آورده به سر چشمم که نمیدانم آیا دیگر توان دیدن دارد؟!"دیدن تو را...

سخت شده برایش ، برایم... سختی من از نداشتن لیاقت "دیدن" است...

لیاقتش را ندارم...

رویش را ندارم که همچون دلسوختگانت بخوانم " مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاکَ " (چه زمان ما را مى‏ بینى و ما تو را مى‏ بینیم؟!)

آنها چشم هایشان آماده است.چشم هایشان در گیر و دار "غیر" نیست... اما من...

چه کنم با این چشم ها؟!چه کنم خدا... ای خالق "چشم" ، کاری کن ، نگاهی بینداز ! بر چشمانم نظری افکن...لایق شان کن.برای "دیدن" و برای "ندیدن". دیدنِ او و ندیدن غیر او...

چه کنم ؟! چه کنم که پاک شود ؟! چه کنم که لایق شود؟!

گریه کن بنده ام ... گریه... دوای تو گریه است.

چه صدای آشنایی...گویی صدای خداست.

نسخه ام را پیچید.اسمش را آوردم "دوا"ی دردم را یافتم ، اصلاً ذکرش که به میان آمد "شفا" گرفتم...

"گریــــــــــه" تنها دوای من است ، شفای چشم های من است.

چشم هایی ناپاک که پاک خواهند شد ، شسته خواهند شد...

گریه میخواهد چشمم.گریه میخواهم...

حالا اجازه هست ندبه کنم برایت آقا ؟!

بسم الله...

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُکَ فِی أَوْلِیَائِکَ الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دِینِکَ

إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیلَ مَا عِنْدَکَ مِنَ النَّعِیمِ الْمُقِیمِ الَّذِی لا زَوَالَ لَهُ وَ لا اضْمِحْلالَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا

فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ

وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِیَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِیَا وَ أَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلائِکَتَکَ وَ کَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِکَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِکَ وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرِیعَةَإِلَیْکَ...