منتظر ورق خوردن صفحه دوازدهم این دفتریم...
به ترتیبِ ماه های قمری و برخی اتفاقات تاریخ که نگاه میکردم ، نکته جالبی به ذهنم رسید.پیامبری در ذیحجه دست ولیّ خدا را گرفته و او را بالا می برد و از ولایت دم میزند برای مردم.در ماه بعد ، محرم ، مردم میخواهند ولایت را سر بِبُرند در کربلا و دستی را که پیامبر در ماه پیش بالا برده بود ، پایین بیاورند.حال اگرچه ولیّ خدا را سر بریدند اما دست ولایت بالا ماند.در ماه بعد ، ماه صَفَر ، پیامبر این قوم رحلت میکند و میرود از بین این قوم.گویی ناراحت است از قوم خویش...
اگر گذر سال ها و تقویم تاریخ را نادیده بگیریم ، تمثیل جالبی میشود ، که پس از غدیر خمی که پیامبر برای ولایت گرفت ، مردمی غدیر خون گرفتند برای ولایت و اینجا بود که گویی حرف پیامبر خویش را شهید کردند و پیامبر رحلت کرد ، حرفش رحلت کرد.البته نه برای همه، برای آن دسته ی خاص.برای آنانی که پس از رحلت پیامبر شورا تشکیل می دهند و کربلا را پایه ریزی می کنند...
گفتم که ولایت را نتوانستند به زیر بکشند.دستش بالاست هنوز.گویی دستی همچنان بالاست تا جواب بدهد به دست های تاریخ...جوابی برای دست های ظالم و صورت های مظلوم ، جوابی برای دست های ظالم و دست های بریده...
اصلاً مگر می شود این نامردی و نامردمی بدون جواب بماند؟! پس عدالتش چه می شود؟! خدا را می گویم...
عادل است خدا و برای تحقق غدیرش برنامه دارد.خودش به پیامبرش گفت که بگوید در غدیر از برنامه اش :
«أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِی.أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدِّینِ.أَلا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ.أَلا إِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَهادِمُها.أَلا إِنَّهُ غالِبُ کُلِّ قَبیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ وَهادیها.أَلاإِنَّهُ الْمُدْرِکُ بِکُلِّ ثارٍ لاَِوْلِیاءِالله.أَلا إِنَّهُ النّاصِرُ لِدینِ الله.» 1
(آگاه باشید! همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست. هان! او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود.هشدار! که اوست انتقام گیرنده از ستمکاران.هشدار! که اوست فاتح دژها و منهدم کننده ی آنها.هشدار! که اوست چیره بر تمامی قبایل مشرکان و راهنمای آنان.هشدار! که او خونخواه تمام اولیای خداست. آگاه باشید! اوست یاور دین خدا.)
"آگاه باشید!" ، "هشدار!" ، "اوست انتقام گیرنده" ، "اوست خونخواه اولیای خدا"...
چه میگویی پیامبر خدا؟! از چه میگویی؟!خونخواه؟! خون؟!
گویی در آن لحظه و در غدیر خم ، جلوی چشمانش بوده صحنه های غدیر خون ...پیامبر را می گویم...
غدیر خم را جشن گرفت و غدیر خون را می دید و دم از امام آخرین و تحقق غدیر میزد."اوست یاور دین خدا"...
از آن پس اصلی مهم آغاز شد در میان امّت.«انتـــــــظار».انتظارِ تحقق غدیر.انتظار جلوه ی حق و غلبه ی آن بر باطل. و عاشورا مطلعی سرخ بود بر این انتظار سبز.عاشورا فرهنگی است به جا مانده از غدیر خون که پشوانه ی فرهنگی انتظار است...انتظارِ «ظهور»...
اصلاً این دو اصل در هم تنیده اند. «عاشورا» و «انتظار».آمیخته اند با هم و لازم و ملزوم یکدیگرند.
«عاشورای حسیـــــــــن» و «انتظار ظهور مهـــــــــــدی» رمز پویایی و ماندگاری این تفکر و این قوم است.«شیعه» را میگویم...
به هر جای این دین می نگرم ، این پیوند را جلوه گر می بینم.پیوند بین این دو اصل ، بین این دو «امام».هر جا مینگرم ، «مهدی» را خونخواهِ «حسین» و «حسین» را آغاز راه «مهدی» می یابم.
مثلاً در قرآنش آمده «... وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً...»2خود پیامبر این قرآن گفت که کسی که کشته میشود " مَظْلُوماً " ، «حسین» است و کسی که ولیّ دم اوست و "سُلْطاناً" ، «مهدی» است.
مثلاً برای مهدی که ندبه میکنیم ، میخوانیم « أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ؟ أَیْنَ أَبْناءُ الْحُسَیْنِ؟»3و سراغ از «حسین» میگیریم و در فراز بعدی میخوانیم «أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ؟»4و سراغ از خونخواه حسین ، «مهدی» میگیریم...
«حسین» مهدی است و «مهدی» حسین...قیام حسین «مهدوی» است و قیام مهدی «حسینی». حسین برای اصلاح و جلوه ی حق و هدایت قیام کرد و مهدی بود. و مهدی هم حسینی قیام خواهد کرد.روز عاشورا قیام را آغاز خواهد کرد.در اولین جملاتی که خواهد گفت حرف از خونخواهی حسین است " ...اَنَا صَمصامُ المُنتَقَم..." . شعار قیامش "یا لثارات الحسین" است. حسین است...مهدی را می گویم...
او خواهد آمد و جبران خواهد کرد غم غدیر خون را.غمی که سوزانده جگر خودش را:
"اگر روزگاران مرا به تأخیر انداخت و تقدیر الهی مرا از یاری تو بازداشت و نتوانستم با دشمنان تو بجنگم اکنون هر صبح و شب بر تو ندبه و زاری می کنم و برایت بجای اشک خون می گریم" 5
او خواهد آمد و به سرانجام خواهد رسید این انتظار آغاز شده از عاشورا...
او خواهد آمد...
و اما اینک.امروز که در پشت سرمان حماسه سرخ عاشورا و در پیش رویمان حماسه سبز ظهور را تصویر می کنیم ، مأموریم به «انتــــــظار»... انتظاری برخواسته از سرخی دیروز و نظاره گر به سبزی فردا...
ما منتظریم.عاشورایی منتظریم...
عاشورایی منتظر ورق خوردن صفحه دوازدهم این دفتریم...
ما منتظریم...
«فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ وَ اَکْرَمَنى بِکَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و َآلِهِ» 6
و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره...
........................................
پاورقی:
1. فرازی از خطبه ی غدیر
2. آیه 33 سوره اسراء
3. فرازی از دعای ندبه
4. فرازی از دعای ندبه
5. فرازی از زیارت ناحیه مقدسه ، منسوب به امام زمان (عج)
6. فرازی از زیارت عاشورا
چون شیشه عطری که درش گم شده باشد
عاشورای حسینی تسلیت